سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بیقرار
  •   شمع من باش
  • رزسیاه

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    ای چراغ دل تاریکم از این خانه مرو

    آشنای تو منم بردر بیگانه مرو

    شمع من باش و بمان نور زتو اشک زمن

    جانفشان تو منم  در بر پروانه مرو

    سوختی جان مرا آه مکن اشک مریز

    از بر عاشق دلداه غریبانه مرو

    لاله رویا ! به گل چهره ی خود چنگ مزن

    سرکشی بس کن و عاقل شو و دیوانه مرو

    قصه خواهی شد و از یاد جهان خواهی رفت

    قهر بیهوده مکن در دل افسانه مرو

    کلبه تنگ مرا مهر تویی ماه تویی

    ای چراغ شب تاریکم از این خانه مرو

     



  • نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/9/5 ساعت 7:53 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   آشفته دلان
  •  

    آشفته دلان را هوس خواب نباشد

    شوری که به دریاست   به مرداب نباشد

    هرگز مژه برهم ننهد عاشق صادق

    آنرا که به دل عشق بود خواب نباشد

    در پیش قدت کیست که از پا ننشیند

    یا زلف تورا بیند و بیتاب  نباشد

    چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست

    نرگس شود افسرده چو در آب نباشد

    گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت :

    آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد !



  • نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/9/5 ساعت 4:14 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   شیشه و سنگ
  • زندانی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    تو از من بی خبر من ازتو دلتنگ

    جدایی بین ما فرسنگ فرسنگ

    دلم از شیشه است اما ندانم

    چه کس بر شیشه من میزند سنگ ؟

    به گریه آیم و بوسم در سرای تورا

    مگر به یاد من آرد صدای پای تورا

    کبوتر دل تنگم به سینه می نالد

    پرش شکسته و دارد به سر هوای تورا

    فغان خسته ی من در گلو شکست ای دوست

    زدور تا که شنیدم غم صدای تورا

    زشب بپرس که گوشش به لحظه های نیاز

    شنیده از لب من هر سحر دعای تورا

    به راه صبح نشستم در انتظار نسیم

    مگر از او بشنوم عطر جانفزای تورا

    حدیث درد تورا تا شنیدم هر شب

    به گریه می طلبم از خدا شفای تورا

     

     



  • نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/9/5 ساعت 3:26 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   طوفان دل
  • گل من

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    با تو بیمش نیست از دریای توفان زا دلم

    بلکه با تو می زند شلاق بردریا دلم

    می سیتزد هم چنان با پشت گرمی های تو

    با شب تاریک و بیم موج و توفان ها دلم

    گرچه اینان با هم اند اما به بویت می برد

    جنگ را زامواج زنجیری تک و تنها دلم

    با امید ساحلی کانجا چراغت روشن است

    تخته بیرون می برد زین ورطه بی پروا دلم

    بی محابا تن به غوغای حوادث می دهد

    زهره ی مرغان توفان است آری با دلم

    تا رساند عشق بازی را به اوج آسمان

    ساخته فواره ها از خون نهنگ آسا دلم

    با تلا طم های عشقت زیرو بالا می شود

    بی که درماند دمی زین زیرو زان بالا دلم

    عقل دوراندیش ساحل را نشانم می دهد

    عشق را می جوید از خیزابها اما دلم

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     



  • نویسنده: بیقرار(شنبه 86/9/3 ساعت 12:50 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   شب مهتاب
  • مرغ عشق

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    ای بر آورده ی وصل شب مهتاب و پگاه

    ناز پرورده ی خوشید و نظر کرده ی ماه

    چون خدا ساختنت خواست به دلخواه نخست

    گلت آمیخت به هفتاد گل مهر گیاه

    مشتی الماس زشب چید و به چشمت پاشید

    تا درخشان شود این گونه به چشم تو نگاه

    نیز ازآن باده که زانگونه بهشتش کردند

    یک – دوپیمانه در آمیخت بدان چشم سیاه

    پس به حوا و تو بخشید تنی وسوسه ریز

    آنکه با آدم و من داد دلی وسوسه خواه

    گنگ و سرگشته به هر سو دل آدم چون دید

    با هوایت هوس گم رهش آورد به راه

    برقی از چشم تو آنگاه در آدم زد و سوخت

    خرمن آدمیان را هم از آن طرفه گناه

    تا شکیبم دهد و صبر به زندان زمین

    از بهشت سوی من هدیه فرستاد آن گاه   

     



  • نویسنده: بیقرار(شنبه 86/9/3 ساعت 10:8 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   نیست
  • ماه من

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    جزنور خداوند هویدا دگری نیست

    هرجا به هر سوی جز اوجلوه گری نیست

    اوهست بدانگونه که بوده است در آغاز

    جز مستی مطلق به جهان خشک و تری نیست

    این نقش خیال است به چشم تو نمودار

    بر وهم مکن تکیه که آن را اثری نیست

    بگذر زهنرها هنر عشق طلب کن

    غیر از هنر عشق به گیتی هنری نیست

    در دور زمان فرصت عشق است ثمر بخش

    جز بذرمحبت به زمینی ثمری نیست

    اجزای جهان زنده به عشق اند دمادم

    کی درک کند دیده که صاحب نظری نیست      

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     



  • نویسنده: بیقرار(پنج شنبه 86/9/1 ساعت 4:51 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   جز تو نیست
  •   

    جهان و هر چه در آن است جز تو چیزی نیست

    نهان هرچه عیانست جز تو چیزی نیست

    تویی حیات همه کاینات در نظرم

    یقین بود نه گمان است جز تو چیز نیست

    خیال ماو تو رویای کودکان باشد

    چو خاطری گذرانست جز تو چیزی نیست

    همه خطوط و نقوش مظاهرهستی

    زنقطه ی تو نشانست جز تو چیزی نیست

    به چشم اهل دلی بحر بی کران امواج

    نمود خلق جهانست جز تو چیزی نیست

    ترا به دیده ی تو عارفان شناخته اند

    که گفته اند چنانست جز تو چیزی نیست

     



  • نویسنده: بیقرار(پنج شنبه 86/9/1 ساعت 4:38 عصر)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • خاموش
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 65818
    بازدید امروز : 0
    بازدید دیروز : 24
  •   مطالب بایگانی شده

  • هفته اول
    هفته دوم
    هفته سوم
    هفته چهارم
    هفته پنجم
    هفته ششم
    هفته هفتم
    هفته هشتم
    هفته نهم
    هفته دهم
    هفته یازدهم
    هفته دوازدهم
    هفته سیزدهم
    هفته چهاردهم
    هفته پانزدهم
    هفته شانزدهم
    هفته هفدهم
    هفته هجدهم
    هفته نوزدهم
    هفته بیستم
    هفته بیست و یکم
    هفته بیست و دوم
    هفته بیست و سوم
    بهار 1387

  •   درباره من

  • بیقرار
    بیقرار

  •   لوگوی وبلاگ من

  • بیقرار

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • آقاشیر
    بال شکسته
    عشقولک

  •  لوگوی دوستان من



  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی


  •   آهنگ وبلاگ من



  •   وضعیت من در یاهو

  • یــــاهـو