سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بیقرار
  •   به خاطر تو
  • به خاطر تو

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     



  • نویسنده: بیقرار(چهارشنبه 86/12/1 ساعت 10:2 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   آیه تفسیر شده
  • در جوانی ز چه پرسی که چرا پیر شدم

    دیدم آن قامت دلجوی و زمین گیر شدم

    عاقلان مژده که دیوانگی از حد بگذشت

    باز در خویش فرورفتم و  زنجیر شدم

    سیر هفتاد و دو ملت همه را تا دیدم

    رفت تدبیر مرا در پی تقدیر شدم

    من ازافتادگیم شادم و خود میدانی

    با طلسم توبه افسون تو تسخیر شدم

    خواب دنیا که براو حاجت تعبیر نبود

    رفت از یادم و آسوده ز تعبیر شدم

    تو همانی که در آغاز همان بودی لیک

    منم آن آیه که در شان  تو تفسیر شدم  

     



  • نویسنده: بیقرار(چهارشنبه 86/12/1 ساعت 9:49 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   زمستان
  • به یادم هست آن سوز زمستان را ؛ عزیزا

    که چون خورشید بر یخ بسته جان من دمید

    به یادم هست آن پاییز غم زا را

    که تنها بودم و تنها ؛ تو اما ناگهان از راه رسیدی

    کبوتروار در باغ سکوتم از این شاخه به آن شاخه پریدی

    مقصد از مقصود ما هم دورتر

    راه ناهموار بود و همسفر ناجور تر

    در نهایت بی نهایت خفته بود

    دل مردد بود و هم آشفته بود

    گفتگو ها چون علفها هرزه شد

    جز خدایی چاره ای بهتر نبود

    لحظه ای شیرین تر از آخر نبود



  • نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/11/29 ساعت 9:19 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   رفتن دلیل نبودن نیست
  • رفتن دلیل نبودن نیست

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    رفتن دلیل نبودن نیست

    در آسمان تو پرواز می کنم

    عصری غمگین و غروبی غمگین تر در پیش

    من بیزار از خود و از کرده خویش

    دل نا مهربانم را به دوش می کشم

    تا آنسوی مرزهای انزوا پنهانش کنم

    در اوج نیزارهای پشیمانی

    و ابرهای سیاه و سرگردان که با من از یک طایفه اند

    سلام می گویم تو باور نکن اما من عاشقم

    در غروب آسمان تو شاید

    در شب خویشتن ؛ چگونه بی تو گم شوم

    تو را تا فردا تا سپیده با خود خواهم برد

    و با یاد تو و با عشق تو خواهم مرد

    تو باور نکن اما من عاشقم

     



  • نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/11/29 ساعت 9:17 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   نام دوست
  • بگو پیوسته نام دوست را آهسته آهسته

    مس دل کن طلا زین کیمیا آهسته آهسته

    بزن پا بر سر هستی تهید ست از دو عالم شو

    که  گردی محرم راز خدا آهسته آهسته

    بجو راهی از آن شاهی که دارد نعمت الهی

    بود   کز تو ترا سازد جدا آهسته آهسته

    به کوی عشق بی صبری نمی باید که صد مشکل

    شود آسان به تسلیم و رضا آهسته آهسته

    هزاران آزمون در پیش دارد عاشق صادق

    به راز عشق گردد آشنا آهسته آهسته

    مقامات طریقت را کند طی عارف سالک

    رود راه بقا بعد از فنا آهسته آهسته



  • نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/11/22 ساعت 11:28 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   بریده
  • دلم از دو دنیا سراپا بریده

    زدیروز و امروز و فردا بریده

    زکون و مکان پای بیرون نهاده

    زقید  ثری  تا ثریا بریده 

    هیا هوی ما و من از یاد برده

    ززیرو بم و پست و بالا بریده

    نه تنها زسودای سودا رمیده

    تو گویی ز پنهان و پیدا بریده

    زیک  سو هوس را زده بند بر پا

    زسویی دگر از تمنا بریده

    زدنیای شادی و غم دست شسته

    طناب هوا های بی جا بریده

    پس این دل کجا کرده منزل ندانم

    که از هر چه جز یاد مولا بریده  

    چه مولا که جز او ندارد وجودی

    زخلقی زبان من و ما بریده



  • نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/11/22 ساعت 11:17 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   نا شناس
  •  

    یادگاری

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    تازه از راه رسیدی ؛ ناشناسی تو هنوز

    تو فقط خنده مارا دیدی

    گرچه چون ماه  پی نا بود ی خود می گردی

    گر پی سوختنی ؛ عاشق چشم به دوختنی

    با مابمان ؛ با ما بسوز

    تاره از را ه رسیدی ناشناسی تو هنوز

    بشنو از ما این نصیحت شعر رفتن ساز کن

    تا پرو بالت نسوخته شاپرک پرواز کن ؛ پرواز کن

     

     



  • نویسنده: بیقرار(شنبه 86/11/13 ساعت 7:25 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   رد پای عشق
  • رد پای عشق دیگر

    در نگاه او نشسته ؛ نقش من در برکه های

    چشم او دیگر نشسته ؛ آن که روزی عاشقونه

    گرمی آغوش او بود ؛ تکیه گاه خستگی هام

    این دم آخر در نگاهش لحظه ی تلخ جدایی

    رنگ مرگ آرزوهام سر به زانومی گذارم

    تا نبینم رفتنش را

    آه من در سینه ام باش ؛ تا نگیری دامنش را

    از نگاه من گریزان آن دو چشم پرگناهش

    می گریزد تا نبینم مرگ عشق و درنگاهش

    آن دو چشمانی که روزی با نگاه  عاشق من

    لحظه ؛ لحظه رو به رو بود

    دیدمو باور نکردم

    چون غروبی سردو سنگین این چنین با من غریبه

    خالی از هر گفتگو بود

    من نمی پرسم که آمد زیرو رو شد آشیانم

    او نمی خواهد بگوید ؛ من نمی خواهم بدانم

    گر پشیمان هم بیاید

    من نمی خواهم بماند



  • نویسنده: بیقرار(پنج شنبه 86/11/11 ساعت 4:59 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   پرواز
  • چراغ دل

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    پرواز با تو باید گر پر شکسته در باد

    آغاز هر کجا شد پایان هر کجا باد

    چه باید گفت اگر دل یار ما نیست

    اگر عشقی دگر در کار مانیست

    نباید مرد و از بودن جدا شد

    که باید دست به دامان خدا شد

    که باید همتی کرد وقصه ای گفت

    سکوت شهر را باید بر آشفت

    برای دیگران باید بگوییم

    برای دیگران باید بروییم

    برای دیگران در کوره راهها

    جلو افتاده و ره را بجوییم

    اگر از ما گذشت و پیر گشتیم

    اگر در انتهای سر گذشتیم

    جوان دلدادگان باید بمانند

    برای یکدیگر سر در گریبان

    بگیرند و بگریند و بخوانند

    آغاز هر کجا شد ؛ پایان هر کجا باد

    گر تابش از تو باشد خورشید بی فروغ است

    از چشم من چنین است و گر پوچ یا دروغ است 

     



  • نویسنده: بیقرار(یکشنبه 86/11/7 ساعت 6:34 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   جلوه ی او
  • من چه گویم که در این پرده چه ها می بینم

    یک وجود است و هزاران من و ما می بینم

    نور هستی همه از جلوه ی او می نگرم

    شکل موهوم همین  ما وشما می بینم

    به جزاز بندگی عشق ندارم کاری

    همه در محضر آن شاه ؛ گدا می بینم

    نکند هیچ  نمودی دو جهان در نظرم

    نقش بی حاصلی از هر دو سرا می بینم

    عالمی زنده از او باشد و او زنده به خویش

    خلق را قافله ی راه فنا می بینم

    آفتاب رخ او سایه ی کثرت را برد

    طلعت روشن اورا همه جا می بینم    

     



  • نویسنده: بیقرار(شنبه 86/11/6 ساعت 3:8 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • خاموش
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 66251
    بازدید امروز : 44
    بازدید دیروز : 8
  •   مطالب بایگانی شده

  • هفته اول
    هفته دوم
    هفته سوم
    هفته چهارم
    هفته پنجم
    هفته ششم
    هفته هفتم
    هفته هشتم
    هفته نهم
    هفته دهم
    هفته یازدهم
    هفته دوازدهم
    هفته سیزدهم
    هفته چهاردهم
    هفته پانزدهم
    هفته شانزدهم
    هفته هفدهم
    هفته هجدهم
    هفته نوزدهم
    هفته بیستم
    هفته بیست و یکم
    هفته بیست و دوم
    هفته بیست و سوم
    بهار 1387

  •   درباره من

  • بیقرار
    بیقرار

  •   لوگوی وبلاگ من

  • بیقرار

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • آقاشیر
    بال شکسته
    عشقولک

  •  لوگوی دوستان من



  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی


  •   آهنگ وبلاگ من



  •   وضعیت من در یاهو

  • یــــاهـو