دل ودلدار منی تو چه بخواهی چه نخواهی
بت عیار منی تو چه بخواهی چه نخواهی
نکنم از تو شکایت همه لطف و عنایت
گرم بازارمنی تو چه بخواهی چه نخواهی
تو همه مهرو وفایی تو سروری تو صفایی
صنما یار منی تو چه بخواهی چه نخواهی
منم افتاده به راهت شده سرمست نگاهت
که خریدار منی تو چه بخواهی چه نخواهی
چه خطابی چه عتابی چه صوابی چه خطایی
که گرفتار منی تو چه بخواهی چه نخواهی
چو تویی رهرو راهم چه بخواهم چه نخواهم
سرو سردار منی تو چه بخواهی چه نخواهی
تو مرا صبر و قراری تو مرا دارو نداری
که پرستار منی تو چه بخواهی چه نخواهی
نویسنده: بیقرار(سه شنبه 86/9/27 ساعت 2:54 عصر)