سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بیقرار
  •   زمستان
  • به یادم هست آن سوز زمستان را ؛ عزیزا

    که چون خورشید بر یخ بسته جان من دمید

    به یادم هست آن پاییز غم زا را

    که تنها بودم و تنها ؛ تو اما ناگهان از راه رسیدی

    کبوتروار در باغ سکوتم از این شاخه به آن شاخه پریدی

    مقصد از مقصود ما هم دورتر

    راه ناهموار بود و همسفر ناجور تر

    در نهایت بی نهایت خفته بود

    دل مردد بود و هم آشفته بود

    گفتگو ها چون علفها هرزه شد

    جز خدایی چاره ای بهتر نبود

    لحظه ای شیرین تر از آخر نبود



  • نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/11/29 ساعت 9:19 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   رفتن دلیل نبودن نیست
  • رفتن دلیل نبودن نیست

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    رفتن دلیل نبودن نیست

    در آسمان تو پرواز می کنم

    عصری غمگین و غروبی غمگین تر در پیش

    من بیزار از خود و از کرده خویش

    دل نا مهربانم را به دوش می کشم

    تا آنسوی مرزهای انزوا پنهانش کنم

    در اوج نیزارهای پشیمانی

    و ابرهای سیاه و سرگردان که با من از یک طایفه اند

    سلام می گویم تو باور نکن اما من عاشقم

    در غروب آسمان تو شاید

    در شب خویشتن ؛ چگونه بی تو گم شوم

    تو را تا فردا تا سپیده با خود خواهم برد

    و با یاد تو و با عشق تو خواهم مرد

    تو باور نکن اما من عاشقم

     



  • نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/11/29 ساعت 9:17 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   نام دوست
  • بگو پیوسته نام دوست را آهسته آهسته

    مس دل کن طلا زین کیمیا آهسته آهسته

    بزن پا بر سر هستی تهید ست از دو عالم شو

    که  گردی محرم راز خدا آهسته آهسته

    بجو راهی از آن شاهی که دارد نعمت الهی

    بود   کز تو ترا سازد جدا آهسته آهسته

    به کوی عشق بی صبری نمی باید که صد مشکل

    شود آسان به تسلیم و رضا آهسته آهسته

    هزاران آزمون در پیش دارد عاشق صادق

    به راز عشق گردد آشنا آهسته آهسته

    مقامات طریقت را کند طی عارف سالک

    رود راه بقا بعد از فنا آهسته آهسته



  • نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/11/22 ساعت 11:28 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   بریده
  • دلم از دو دنیا سراپا بریده

    زدیروز و امروز و فردا بریده

    زکون و مکان پای بیرون نهاده

    زقید  ثری  تا ثریا بریده 

    هیا هوی ما و من از یاد برده

    ززیرو بم و پست و بالا بریده

    نه تنها زسودای سودا رمیده

    تو گویی ز پنهان و پیدا بریده

    زیک  سو هوس را زده بند بر پا

    زسویی دگر از تمنا بریده

    زدنیای شادی و غم دست شسته

    طناب هوا های بی جا بریده

    پس این دل کجا کرده منزل ندانم

    که از هر چه جز یاد مولا بریده  

    چه مولا که جز او ندارد وجودی

    زخلقی زبان من و ما بریده



  • نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/11/22 ساعت 11:17 صبح)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • خاموش
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 65855
    بازدید امروز : 9
    بازدید دیروز : 14
  •   مطالب بایگانی شده

  • هفته اول
    هفته دوم
    هفته سوم
    هفته چهارم
    هفته پنجم
    هفته ششم
    هفته هفتم
    هفته هشتم
    هفته نهم
    هفته دهم
    هفته یازدهم
    هفته دوازدهم
    هفته سیزدهم
    هفته چهاردهم
    هفته پانزدهم
    هفته شانزدهم
    هفته هفدهم
    هفته هجدهم
    هفته نوزدهم
    هفته بیستم
    هفته بیست و یکم
    هفته بیست و دوم
    هفته بیست و سوم
    بهار 1387

  •   درباره من

  • بیقرار
    بیقرار

  •   لوگوی وبلاگ من

  • بیقرار

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • آقاشیر
    بال شکسته
    عشقولک

  •  لوگوی دوستان من



  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی


  •   آهنگ وبلاگ من



  •   وضعیت من در یاهو

  • یــــاهـو