تو سوزو ساز دل مبتلا چه می دانی
شنیده ای زخدا از خدا چه میدانی
نگفته ایم تورا آنچه هست در سر ما
تو سر ما چو ندانی زما چه می دانی
نرفته ای قدمی در طریق عشق و صفا
فنا گشته مقام بقا چه می دانی
تو مست ما و تویی کی از او خبر گیری
تو کز جفا بگریزی وفا چه می دانی
نداده ای سرو جان را برای معشوق
تو حال عاشق بیچاره را چه می دانی
دلت خوش است که داری به سوی حق راهی
از این طریقت بی انتها چه می دانی
نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/12/13 ساعت 4:35 عصر)