ای اهل صفا دل سخن از عید شینده
گاه طرب و شادی و امید رسیده
آن دیده که از تیرگی شام ببستند
اینک بگشایند که خورشید دمیده
مستانه بکوبید و بخوانید و برقصید
زیرا که دم رفته کسی باز ندیده
دی رفته زفردا خبری نیست که امروز
هنگامه ی شادی بود و روز گزیده
این عید غنیمت بشمارید که صوفی
نقد دو جهان را به دمی باز خریده
افتاده به دام من و مایید پریشان
آسوده دلی کز همه جز دوست بریده
نویسنده: بیقرار(چهارشنبه 86/12/29 ساعت 11:36 صبح)