شک به عدم نیست که او هیچ نیست
شک به وجود است و هم او هیچ نیست
نیست گمانم که جز او هیچ نیست
هست یقینم که جز او هیچ نیست
معنی هو با تو بگویم که چیست
اوست دگر این من و تو هیچ نیست
یک سخنی بشنو و یک رنگ باش
قول یکی گفتن و دو هیچ نیست
ماو منی را بگذار ای عزیز
کز من و ما یک سرمو هیچ نیست
غیر خداهیچ بود هیچ هیچ
هیچ نئی هیچ مجو هیچ نیست
خم می آور چه کنم جام را
مست و خرابیم و سبو هیچ نیست
نوش کن وباش خموش و برو
هیچ مگو گفت و مگوهیچ نیست
نویسنده: بیقرار(چهارشنبه 86/8/2 ساعت 12:25 عصر)