آفتاب خوشی هویدا گشت
شب نهان شد و چو روز پیدا گشت
چشم ما قطره قطره آب بریخت
سو بسو شد روان و دریا گشت
در هزار آینه یکی بنمود
یک مسما هزار اسما گشت
غیر دلبر نیافت این دل ما
گرچه در جستجو بهرجا گشت
در خرابات می کند دستان
هر که در عشق بی سرو پا گشت
رند مستی نیافت همچون ما
طالب ارچه به زیرو بالا گشت
نویسنده: بیقرار(چهارشنبه 86/8/2 ساعت 3:22 عصر)