می پسندی دلبرا مارا ولی رسوا چرا ؟
می کشی دل را به دنبالت ولی هرجا چرا؟
می بری هردم به نوعی از حریفان نرد عشق
ما که خود را باختیم اول دگر از ما چرا ؟
ما زهستی چشم پوشید یم در بازار عشق
چون خود این سود است دیگر فکرت سودا چرا؟
خانه دل خالی از اغیار خواهی بهر خویش
با جهانی همنشینی می شوی تنها چرا؟
قلب مومن عرش خود گر ساختی در چشم ما
از درو دیوار داری جلوه بی پروا چرا؟
نویسنده: بیقرار(شنبه 86/8/12 ساعت 4:4 عصر)