ای چراغ دل تاریکم از این خانه مرو
آشنای تو منم بردر بیگانه مرو
شمع من باش و بمان نور زتو اشک زمن
جانفشان تو منم در بر پروانه مرو
سوختی جان مرا آه مکن اشک مریز
از بر عاشق دلداه غریبانه مرو
لاله رویا ! به گل چهره ی خود چنگ مزن
سرکشی بس کن و عاقل شو و دیوانه مرو
قصه خواهی شد و از یاد جهان خواهی رفت
قهر بیهوده مکن در دل افسانه مرو
کلبه تنگ مرا مهر تویی ماه تویی
ای چراغ شب تاریکم از این خانه مرو
نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/9/5 ساعت 7:53 عصر)